متن عاشقانه
دستانم را بگیر؛
بگذار ” عشق ”
جریان پیدا کند
در رگ های زندگیم…

متن عاشقانه طولانی
بنظرم هر چیزی باید در زمان و مکان
خودش اتفاق بیفتد تا لذت کافی را داشته باشد؛
مثلا عطر شکوفههای بهارنارنج باید
در بهار هوش از سر حیاط ببرد؛
خنکی شربت عرق نعنا
در گرمای تابستان روحمان را تازه میکند؛
بستنی میوهای درچلهی تابستان
عرق جبین را میتکاند؛
بوی مست نارنگی،
بارانهای وقت وبی وقت،
صدای خش خش برگها با نوازش باد،
غروبهای دلکش سوغات پاییز است
و غوغای هل در چای گرم
در سوز زمستان نفس بند میآورد
یا مثلا همین تو..
مطمئنا در حوالی یک عصر برفی
وقتی همه چیز آرام است
مرا به صرف نوشیدن یک فنجان
چای با عطر تنت غافلگیر میکنی …
متن عاشقانه بلند
چه اشتباهی می کنند آنهایی که برای آغوش گرفتن،
دنبال تاریخ و تقویم می روند چه اشتباهی می کنند
آنهایی که دوست داشتن را بلدند اما خسیسند.
خودتان را راحت کنید شبیه دیوانه ها،
در خانه اش را بکوبید،
در را که باز کرد،
بپرید بغلش، ماچش کنید تا بخواهد به خودش بیاید
شما عاشقش کرده اید خیالتان راحت ؛
هیچ جای قانون دوست داشتن جرم نیست،
تازه وقتی معشوق مدتها حدس لحظه حمله را زده…
متن عاشقانه و رمانتیک
نیاز مندم به تو،
به تو احتیاج دارم شدید،
مثلِ وابستگیِ ماهی به آب،
مثلِ احتیاجِ آدم به هوا،
مثلِ نیازِ آدم به حوا،
میخواهمت عجیب،
مثلِ نشستنِ اولین برفِ روی زمین،
مثلِ تشنگیِ کویرِخشک و خالی برای باران،
و من اینجا
برای تو
دلتنگم عمیق،
دلتنگ،
مثلِ مادری که بعدِ چند سالِ دوری
فرزندش را به آغوش کشیده باشد،
مثلِ دخترِ چند ساله ای که گم کرده عروسکش را،
شیرینِ همیشگیِ من،
دلبرِ نازنینِ من،
توی دنیایی که خدا دستِ آدمهارا از دو گوشه ی شهر
میگیرد و وصلِ هم میکند،
توی دنیایی که تورا برای
آشفته بازارِ روز هایم کنار گذاشت،
من اما
به تو من نیازمندم عجیب،
“مثلِ نیازِ آدم به هوا
مثلِ نیازِ آدم به حوا؛”
قبول دارید؟! آدم در هر سنی هم که باشد،
یکی را می خواهد ،
یکی که برایش بچگی کند و
بدونِ هیچ ترسی ، خودش باشد ،
آدم هر چقدر هم که قوی و مغرور باشد ،
دلش می خواهد یکی را داشته باشد که
تمامِ ضعف هایش را توی آغوشش بیندازد و
از شرِ بی رحمی هایِ دنیا ،
به شانه های محکمش پناه ببرد !
یکی که بشود تمامِ غصه و
دردهایِ انکار شده اش را
برایش تعریف کند و آرام بگیرد …
تا کجا می شود قوی بود ؟!
تا کجا می شود ادایِ آدم بزرگ هایِ بی درد را در آورد ؟!
تا کی می شود بدونِ یک عشقِ بی قید و شرط ،
زنده بود و نفس کشید ؟!
آدم نیاز دارد یکی را داشته باشد ؛
یکی که بی منت ،
هوایِ بغض هایِ یواشکی اش را داشته باشد …
که بشود برایش باخیالِ راحت دلبری کرد ،
جایی که نه از قضاوت خبری باشد ،
نه از دلزدگی !
آدم بدونِ عشق ، می میرد !
باید یکی باشد ،
یکی که با همه ی جهان ،
فرق داشته باشد …
متن عاشقانه
️یک بار هم این دوستت دارم لعنتی را
به کسی نه، به خود خودت بگو.
خودت برای خودت ناز کن.
خندیدی به خودت بگو ای جان…
لذت ببر از تمام روزهای خلوتت.
از کنج همیشگی با شانه به مو زدن های بی قرار،
با پای پنجره آمدن و “چشم به راه نبودن”
آری با همین ها شاد شو…

متن عاشقانه
محبوبم من نه یک بار که بارها میخواهمت..
میخواهمت برای خودم
برای جهانی که با آنهمه بزرگی پیشِ چشمانِ تو
پیش پاترین اتفاق است.
میخواهمت تا از یادم نرود
زیباترین معنای زندگی را،
میخواهمت بی هراس تراز
همیشه برای همیشه ی عمر.
برای خلوت ترین کنجِ تنهایی،
برای خانه ی کوچکم که با حضور تو هیچگاه
از مِهر خالی نمیشود،
برای عشقی که تنها با تو پابرجاست.محبوبِ من ،
من نه یک بار که بارها میخواهمت
با هر لبخند با هر نگاه با هر تپش من بازهم،
بازهم بی تاب تر از همیشه میخواهمت…
متن عاشقانه طولانی
ميگم دلبر؛
دلم تنگته تا بينهايت..
ميدونى از چه حجمِ بينهايتى از دلتنگى دارم ميگم؟!
انقدر نبودى
انقدر برام نخنديدى
انقدر آغوشت كم بوده
كه حتى اگه همين حالا
سرم رو تو سينهات قايم كنم،
چشمامو ببندم و عطرت رو نفس بكشم،
تو زيرِ گوشم آواز محبوبم رو زمزمه كنى
هم دلتنگى مثلِ طوفانى عظيم تمومِ جونم
رو تو خودش دفن ميكنه…
ميفهمی؟
ميفهمى چقدر عجيب دلتنگم؟؟!
متن عاشقانه بلند
نه جانم
مرد و زن ندارد!
به نقطه یِ عشق که رسیدی ،
شورانگیز باش برایِ عاشقانه هایت …
میانِ جمع رویش را ببوس …
میانِ مردم فریاد بزن ” دوستت دارم ” …
و اگر کسی چشم غُره ای رفت ،
دعایش کن تا عاشق شود!
همین …
متن عاشقانه
سر چهارراه منتظر کسی بودم که یه ماشین کنارم ترمز کرد
😍❤
من نمیتونم
وقتی میبینمت
مثه حافظ و مولانا
برات شعرِ عاشقانه بگم !
نمیتونم با کلماتِ قلمبه و سلمبه
قربون صدقت برم ؛
من فقط بلدم
عین دیوونه ها زل بزنم
بهت ،
دستاتو محکم بگیرم ؛
تویِ بغلم مچالت کنم …
تو بگی دوستت دارم
و من …
بمیرم …!
شاعر می شوی ، همدم و تنها مونسش
می شوی …
وقتی کسی که باید باشد و
آدم وقتی یک نفر را عاشقانه کنارِ خودش داشته باشد
آن لحظه تک تک واژه ها را
دست بردارید از چشم و ابرو
دنبالِ مهربانی و اخلاقِ خوب و سازگار بودنش باشید
وگرنه دلبری کردن را همه بلدند …
همه بلدند چهره یِ زیبا از خودشان بسازند …
آدم باید زیبایی هایِ باطن
و ذاتیِ معشوقه اش را کشف کند …